سفارش تبلیغ
صبا ویژن























هفته ی هفدهم دوستی من وخدا....

 

(شاید از چیزی خوشتان نیاید در حالی که خیر شما در آن است و شاید چیزی را دوست داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خدامیداند و شما نمیدانید)بقره 216

چند وقت پیش داستانی در مورد خیر و شر خواندم و اینکه سال ها پیش خیر و شر برای شنا کردن به دریا رفتند اما شر زودتر از آب بیرون آمد و لباس های خیر را پوشید و خیر برای اینکه برهنه نماند مجبور شد لباس های شر را بپوشد.

و حالا سال هاست که آدم ها خیر و شر را با هم اشتباه می گیرند.

من هم همینجوریم.خیلی وقتها این دوتا را عوضی می گیرم همیشه اتفاق هایی بوده که اول خیال می کردم بدترین اتفاق است بدترین اتفاقی که ممکن است بیوفتد..مدتها به خاطرش غصه خوردم.غمگین و ناامید شده و با تو قهر کرده ام.و اسمش را گذاشته ام بدبختی.اما کمی بعد فهمیدم که این اتفاق بد همان اتفاق خوبی بوده که منتظرش بوده ام.

خیر ها گاهی شبیه شر می شوند و شر ها گاهی به شکل خیر.شاید اتفاق ها هم مثل آدم ها ظاهر و باطن دارند. نمی شود فقط از روی ظاهرشان قضاوت کرد.باید صبر کرد.باید شناختشان.

خدایا کمکم کن و یاریم بده که چه جوری خیر و شر را وقتی حتی لباس همدیگر را پوشیده انداز هم تشخیص بدهم.

دوست عزیزم

 

چرا ما این همه خیر و شر را اشتباه می گیریم؟آیا برای تو پیش آمده که این دو را با هم  اشتباه کنی؟می توانی ماجرایش را بنویسی؟

 

برگرفته از کتاب نامه های خط خطی اثر عرفان نظر آهاری


نوشته شده در پنج شنبه 87/11/24ساعت 9:11 عصر توسط نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin